میل مرگی عجیب در من است
مثل شباهت سین به اصوات سادگی
مثل شباهت زندگی به نون و القلم ... والکاف
مثل شباهت پروانه و پری
مثل شباهت عشق به حرف عین ، به حرف شین ، به حرف قاف
یا بازی واژه با معنا ، چه می دانم !
هرچه هست ، همین است :
از همه گریزانم ، از این همه همهمه گریزانم .
دیگر سر هیچ بازاری نخواهم رفت
دیگر برای هیچ کسی آواز نخواهم خواند .
( تا زنده ایم ، نگرانیم . وقتی هم که می میریم
باز چشم هامان یک سو را می نگرد ...! )
اما ای کاش میان آن همه شد آمد شب و روز
ما راه خود را می رفتیم ؛
تو سوی من بودی و من سوسوی تو بودم .
اصلا به کسی چه مربوط
که من بالای خواب دریا گریسته ام
یا در گمان کودکی از خواب گریه ها !؟
به ارواح خاک زنی گمنام در مشرق آسمان قسم ،
من از این همه گریزانم ،
از این همه همهمه گریزانم
برود تا پشت بال پروانه
هی خواب خدا و سینه ریز و ستاره ببیند
قبول نیست ری را !
95003 بازدید
3 بازدید امروز
15 بازدید دیروز
193 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian