×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

شانه شو تا دودمان عشق را مرحم شوی

فردا برای دلجویی دیر است ، امروز زخم نزن �

× اینجا آرامگاه بغضهای کهنه است......کمی سکوت که اگر بیدار شوند درد دارند لعنتی ها ****************************** ،از ابتدای افتادن از ابتدای صفر، از ابتدای اینهمه تنهایی، دوباره شروع خواهم شد و این بار تمامِ جهان را قدم خواهم زد. ****************************** آموخته‌ام که هیچ‌گاه نجابت و تواضع دیگران را به حساب حماقت‌شان نگذارم . . . ****************************** معنی عشق را نمی فهمد ؛هرکسی گقت:دوستت دارم ****************************** می میرم اگر روزی ایوان دلم را از شمعدانی های عاشق پر نکنی من گلی شبیه شعر را هر روز از چشم های تو کم دارم. مرا به گل شعر چشم هایت دعوت می کنی؟
×

آدرس وبلاگ من

zakhmiedel.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/kzahra

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

با من حرف بزن


با من حرف بزن... صدای سکوتت را نمیشنوم

با من حرف بزن... با من بگو
از هر آنچه که دیگران از لمس تار و پودش عاجزند

بگو از چرایی تمام لحظاتی که در قبال "دلم تنگ شده"هایم
 
سکوت میکنی
از لحظاتی که به آسمان میروم تا بگویم "دوستت دارم" و
از لحظاتی که سکوت متقابلت از بین ابرها به قعر زمین فرودم میاورد

با من حرف بزن... گوشهایم برای شنیدن سکوتت آموزش ندیده اند
این روزها که گوشهایم
,ابزار دل و دست و چشمانم شده... این روزها که فقط گوشهایم هستند
که بودنت را یاداوری  میکنند
با سکوتت دل و دست و دیده ام را آزار نده
 در این روزهای آسان , در این شبهای سخت... در این روزهای خوب ,
در این شبهای بی رحم... در این روزهای زود در این شبهای دیر... هیچ

صدایی نیست که وجودم را بلرزاند جز

سکوت... در این شبها , سکوت که میکنی
حریر نازک دلم خواب بیدهای پیر وحشی را میبیند
که بند بندش را از هم میدرند...


سکوت همیشه هم معجزه نمیکند.... گاهی طلسم میکند جادو میکند
و آتش میزند... آنوقت است
که باران هم آتش را خاموش نمیکند... آنوقت است که کم کم دیر
میشود... مثل آن روزها که زود

 دیر شد... یادت هست؟! آنوقت است که فریاد هم معجزه نخواهد کرد...

و من میترسم... از رسیدن روزی که دیگر برای گوشهایم صدایت غریبه
شده باشد... و
من میترسم از زمانی که سکوت آهنگ آشنای آنها شده باشد ...


با من حرف بزن , مثل تمامی لحظاتی که چشمهایمان با هم سخن
میگفتند... مثل تمامی ثانیه هایی که دستهایمان در سکوت شعر بی
قافیه میخواندند... حالا , چشمها و دستهایم امید به  گوشهایم دارند... و
گوشهایم صدای سکوت را هرگز معنا نکرده اند
...

.

.

.

بی ارزش ترین انسانها کسی ست

 

که خوب بودن دیگران را

بر حسب زرنگی خود بگذارد

...!

.

.

.

.

.

.

نمی دانم چرا هر از چندی دلم بهانه ی تو را می گیرد

ازدحام این همه فاصله ها قلب خسته ام را به درد می اورد

و مرا از پلکان دنیا سرازیر می کند .

ببین هنوز سرشار از عشق جاودانه ام،ولی

دو رنگی آدم ها قلبم را به بی رنگی کشانده است .

می خواهم به دنیای دیگری بروم ،

آنجا که آسمانش همواره آبی است و همه عاشق بارانند

تقدیم به دوستان خوبم

با سلام به تمام دوستان عزیز که قدم رنجه کردن


و با مطالب  و عکسهای زیبا به این وبلاگ گرمی بخشیدن

  سپاسگزارم از محبت  های بی پایان  یکایک شما عزیزان

دوشنبه 16 دی 1392 - 11:41:06 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

ali

aliakvariume

http://akvariume.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 29 دی 1392   9:24:13 PM

آنقدر در تـــــــــــو غــرق شـــده ام..
که از تلاقـــى نگاهـــم بادیگرى



احســـاس خیانــت میـــکنم!!
عشـــــــــــق یعنى همین...

http://y.n.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 22 دی 1392   9:34:07 PM

یا قاضی الحاجات مهربان    ای مهربان خیل زود از بندگانت راضی وخشنود می شوی  رحمت کن بنده ای را که غیراز دعا هیچ ثروتی ندارد (دعای کمیل

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 18 دی 1392   10:33:35 AM

http://parisamotahari.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 17 دی 1392   3:39:34 PM

 ЭТО Я...

http://behtarinmani.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 17 دی 1392   2:08:03 PM

درهمین حوالی کسی هست  که تادیروزمیگفتند

بدون تو حتی نفس هم نمیکشم...

وامروزدر آغوش دیگری نفس نفس میزند...

شادباشی

http://2darajahzireshab.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 17 دی 1392   12:27:38 PM

یوقتایی آدم اونقدر تنهاس که دوس داره یکی صداش کنه حتی اشتباهی

ali

aliahmadi

ارسال پيام

سه شنبه 17 دی 1392   1:32:47 AM

 کنار رودخانه ایستاده بود...

قلبش را در دستانش میفشرد...
نمیدانست به رود بسپاردش یا در زیر درخت آرزوها چالش کند...
سرکش شده بود...
عاشق شده بود...
خالق شده بود...
خالق دردهای کبود... سفید... آبی و حتی سرخ...
چشمانش را بست...
گامی به عقب نهاد...
کاشتن بهتر بود... روزی قلبش میرویید و شکوفه میداد... شاید میوه هایش هم سیب بود... سیب سرخ...
روزی شاید کودکی, آدمی... حوایی ... پیدا شود... و جرات کند از شاخه های دوردستش سیبی بچیند...

 سیبی سرخ... سیب سرخ حوا.... 

http://zakhmiedel.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 17 دی 1392   12:40:19 AM

با سلام خدمت معصومه عزیز

ممنون از حضور همیشگیت و مطالب و عکسهای زیبات

j4rkouswnsp2aq02sl7l.jpg

http://zakhmiedel.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 17 دی 1392   12:00:16 AM

Likes 1

خدا نکند کارم به جایی بکشد

که تو آنجا نباشی ...!

آخرین مطالب


لطافت آرامش


السلام علیک یا فاطمه اهرا


تمام بودنم


بوی بهار


راز عشق


زندگی زیباست


خیال تو


لبخند زندگی


اگر به کسی نگویید


تو را دیدم ای عشق


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

94989 بازدید

4 بازدید امروز

11 بازدید دیروز

219 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements