شعر چهارم
خسته چون باد خزان مانده در این تکرارها
هر کجا رفتم سرم برخورد با دیوارها
گرم بازارند آدم های کم رنگ زمین
من ولی دلخسته ام - بیزار از این بازارها
دور می ریزم خودم را غیر دل که تازه است
قهر کردم با تمام هر چه دل آزارها
چون درختی که تبر در پشت دارد می روم
دیده ام در کوچه ها مانند خود بسیارها
95286 بازدید
11 بازدید امروز
32 بازدید دیروز
267 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian